هانر وایتمن
ترجمة هامیک رادیان
هیچ چیز به طور کامل شبیه به غرق شدن در دریای یک رمان تخیلی خوب نیست؛ برای بسیاری از خوانندگان، این کار راهی برای تحریک خیالپردازی است، که مفری برای فرار از جنبههای آزاردهندهتر زندگی روزانه فراهم میکند. اما در مروری تازه، یک روانشناس ادعا میکند که قصه میتواند بیش از آنچه فکر میکنیم مفید باشد: قصه این توانایی را دارد که همدلی را برانگیزد.
کیت اوتلی / Keith Oatley از دپارتمان روانشناسی کاربردی و توسعة انسانی در دانشگاه تورنتو، در نشریة گرایشهای علوم شناختی، در این باره بحث میکند که چگونه قصه میتواند بر مهارتهای اجتماعی فرد تأثیر بگذارد.
همچنین با مرور یافتههای مطالعات پیشین مرتبط با این بحث، اوتلی در مورد مطالعة انجام شده توسط خودش و همکارانش صحبت میکند و اینکه که چگونه قصههای ادبی بر پاسخ همدلانة خوانندگان در زندگی واقعی تأثیر میگذارند.
بر مبنای نظر اوتلی، در نهایت، محققان تمایل افزایش یابندهای را در چگونگی تأثیر قصه بر ذهن توسعه دادهاند.
او میگوید: "در موردش اکنون همهمة زیادی وجود ندارد؛ بخشاً برای اینکه محققان در حال شناسایی این موضوع هستند که چیزی مهم در مورد خیالپردازی وجود دارد."
اوتلی میگوید چنان علاقهای بخشاً توسط افزایش بهکارگیری تصاویر مغز در عرصة روانشناسی تحریک میشود.
او بر مطالعهای انگشت میگذارد که در آن MRI عملکردی برای تخمین پاسخ مغز به عبارات خیالانگیز نظیر "فرش آبی کبود" یا "مداد نارنجی راه راه" مورد استفاده قرار گرفت.
اوتلی میگوید: "فقط سه مورد از این عبارات کافی بودند تا بیشترین فعالیت هیپوکامپوس را در مغز ایجاد کنند. این بر قدرت ذهن خود خواننده انگشت تأکید میگذارد."
"نویسندگان نیازی ندارند برای خیالپردازی خواننده سناریوی کاملی را تشریح کنند – آنها تنها به ارائه یک صحنه نیاز دارند."
همدلی افزایش یابنده در خوانندگان کتابهای قصه
در این مرور، اوتلی در مورد نتایج مطالعهای صحبت میکند که او و همکارانش برای جستجو در چگونگی تأثیر ادبیات تخیلی بر حس همدلی خواننده در زندگی روزمره انجام داده بودند.
در توضیح دلایل جستجوی این ارتباط اوتلی بر این موضوع انگشت میگذارد که قصه "نوعی شبیهسازی جهان واقعی" و "برای مردمی که مهارتهای پرواز خود را در یک شبیهساز پران بهبود میبخشند آشنا است، آنهایی که قصه میخوانند ممکن است مهارتهای اجتماعی خود را بهبود بخشند. قصه ممکن است شبیهساز پرواز ذهن باشد."
به همین روال همدلی ممکن است یک مهارت اجتماعی باشد که قصه آن را بهبود میبخشد.
برای درک این موضوع اوتلی و تیم تحقیق او از تعدادی از افراد بزرگسال خواستند تا "ذهن در آزمون چشم" را کامل کنند، که اوتلی آن را به عنوان "یک شاخص همدلی و تئوری ذهن تشریح میکند که اساس آن بر روایت مبتنی نیست؛ بنابراین، تأثیرات را نمیتوان با تواناییهایی شفاهی توضیح داد."
در این تست از سوژهها درخواست میشد به 36 تصویر از چشم افراد نگاه کنند و یکی از چهار مورد را که باور داشتند به آنچه افراد ممکن بود بدان فکر یا آن را احساس کنند، نزدیکتر بود، انتخاب کنند.
در مقایسه با سوژههایی که خوانندة کتابهای قصه نبودند، آنهایی که کتاب قصه میخواندند به مراتب نمرات بهتری در آزمون به دست آوردند، شامل میزان بالاتری از همدلی.
اوتلی میگوید این یافته پس از لحاظ کردن تفاوتهای فردی افراد و دیگر نشانههای خصلتنما به قوت خود باقی میماند.
مطالعة اوتلی و همکاران نخستین مطالعه در مورد پیوند میان ادبیات تخیلی با افزایش همدلی نیست. اوتلی تحقیق پیشین در مورد خوانندگان کتابی به نام رویاهای زعفرانی / Saffron Dreams - داستانی تخیلی در مورد زنی مسلمان در نیویورک - را تشریح میکند – که در میان مردمانی از نژادها و قومیتهای متفاوت همدلی بسیاری پدید آورد، در مقایسه با افرادی که کتابهای تخیلی نخوانده بودند.
بهبود همدلی خاص ادبیات داستانی نیست
مطالعات پیشین نشان دادهاند که بروز افزایش همدلی ممکن است صرفاً خاص ادبیات داستانی نباشد. اوتلی بر یک مطالعه انگشت میگذارد که نشان داد همدلی در میان نمونههایی که به تماشای فیلمهای درام تلویزیونی میپرداختند افزایش مییابد. در هر حال تماشای مستندهای تلویزیونی چنین تأثیری را ایجاد نکرد.
در مجموع اوتلی باور دارد که شواهد موجود نشان میدهند که هر شکلی از رسانههای ارتباطی تخیلی که خواننده یا بیننده را با شخصیتها درگیر میکنند ممکن است به بهبود همدلی و دیگر مهارتهای اجتماعی در جهان واقعی منجر شوند.
اوتلی میگوید: "مهمترین وجه خصلتنمای انسان بودن این است که زندگی ما امری اجتماعی است. آنچه نوع بشر را متمایز میکند این است که ما با دیگر مردمان در ارتباط اجتماعی بسر میبریم – با دوستان، عاشقان، کودکان – که این روابط بر اساس غریزه از پیش برنامهریزی نشده است. قصه میتواند در فهم تجربة اجتماعی ما به ما کمک و ما را تقویت کند."
شکی نیست که محققان در حال نورافشانی به پیوند میان ادبیات تخیلی و روانشناسی هستند اما اوتلی میگوید هنوز چیز زیادی برای آموختن باقی مانده است. یکی از سؤالهای مورد علاقه او برای یافتن جواب این است که چگونه داستانسرایی بر تکامل نوع بشر تأثیر گذاشته است.
اوتلی میگوید: "تقریباً تمامی فرهنگهای بشری داستانهایی خلق کردهاند که تا حالا بیشتر تحت عنوان سرگرم کننده به آنها نگاه شده است. من فکر میکنم چیزی بااهمیتتر در این مورد وجود دارد."/
نظرات (0)