• تیم نیومن
• ترجمه محمدقاسم رافعی
ارتباط میان بو و بیماری یک مسیر دوطرفۀ جالب توجه است. در این مقاله در مورد بوی خاص بیماریها، بینیهای الکرونیکی و خطرات پنهان از دست دادن حس بویایی بحث خواهد شد.
بو کشیدن یا استشمام از دیدگاه تکاملی قدیمیترین حس ما است. علیرغم چنین شجرهنامهای بویایی در مقایسه با جلوههای نمایشی جهان حسی یعنی بینایی و شنوایی توجه کمتری را به خود اختصاص داده است.
در واقع یک نظرسنجی انجام شده در سال 2011 پی برد که در حدود نیمی از مردم در سنین 16 تا 30 سال ترجیح میدهند که از حس بویایی خود محروم شوند تا از تلفن همراه هوشمند یا لپتاپ خود.
این موضوع شاید روی هم رفته شگفتآور نباشد. انسانها جهان را در وهلۀ اول با استفاده از تصویر و صدا جستجو میکنند، بنابراین از دست دادن بویایی یا انوسمی کمتر از بینایی یا شنوایی امری بازدارنده و تأثیرگذار به نظر میرسد.
گفته میشود که بویایی بو کشیدن نیست، و همان گونه که خواهیم دید این گفته درست است.
باد بیماری
ایجاد بوی تند یک توانایی حیاتی برای بسیاری از مخلوقات است. برای مثال، فرومونها را میتوان یک کمپین بازاریابی بویایی تلقی کرد، که یک جانور سالم را برای جفت دور مانده، و در سطح وسیع تبلیغ میکند.
اما در این بخش ما در مورد آن سوی دیگر سکۀ بو بحث خواهیم کرد. بیش از آنکه به بوهای خوش و سالم بپردازیم نگاهی به سرنخهای بویایی در مورد بیماری خواهیم داشت و این سؤال را مطرح میکنیم، "بیماریها چگونه بویی دارند؟"
از همان دوران اولیۀ شکلگیری علم پزشکی مردم برخی بیماریها را به بوهای خاص مرتبط دانستهاند. برای مثال در یک بند از سوشراتا سامیتا - یک متن سانسکریت که مدتها پیش از تولد مسیح نوشته شده است - میخوانیم:
"با حس بویایی ما میتوانیم تنش غریب بسیاری از بیماریها را درک کنیم، که بو نقش مهمی در شناسایی آنها دارد."
در طول دورههای اخیر دکترها از بو کشیدن بیماران خود دست کشیده و به چشیدن ادرار بیماران به روشهای از نظر اجتماعی پذیرفتنیتر (و قابل اعتماد) رو آوردهاند. به هر جهت، هنوز گمان میرود که برخی از بیماریها بوی خصلتنمای خاص خود را داشته باشند.
توضیح زیر مربوط به بوی بیماریها از مقالهای منتشر شده در سال 1998 میآید:
• خنازیر - آبجوی مانده
• تب تیفوئید - نان پخته
• تب زرد - دکان قصابی
• دیفتری - شیرینی
• کتوزیس دیابتی - بوی میوۀ سیب در حال فساد
• ناتوانی در متابولیزه کردن متیونین - کلم آبپز
• هیپرامینواکیدوری - مالت خشک شده
تخریب یک پاسخ ایمنی
از دیدگاه تکاملی توانایی دوری کردن از موجودات مریض میتوانست یک مزیت باشد. اگر یک موش بتواند بوی یک پاسخ ایمنی را کشف کند و از یک همتای دارای پاتوژن خود اجتناب نماید، توانایی حیوان برای ادامۀ بقا افزایش پیدا میکند.
این فثط یک نظریۀ بیاساس نیست؛ این موضوع اکنون به خوبی مشخص شده است که جوندگان میتوانند از افراد مریض صرفاً از طریق کشف بوی آنها اجتناب نمایند.
انسانها نیز چنین به نظر میرسد که میتوانند آنهایی را که اکنون حامل یک پاسخ ایمنی هستند از دور خارج کنند، و یک مطالعه در نشریۀ علم روانشناسی این موضوع را در بوتۀ آزمایش قرار داد.
ابتدا نمونۀ بوی بدن گروهی از داوطلبان سالم گرفته شد. سپس، دانشمندان از طریق تزریق اندوتوکسین به نمونهها محرک ایجاد یک پاسخ ایمنی شدند. بوی بدن آنها مجدداً نمونهگیری شد و در مرحلۀ بعد مورد ارزیابی قرار گرفت و نمرهدهی شد.
نویسندگان مطالعه جمعبندی میکنند:
"در طول فقط چند ساعت افراد قرار گرفته در معرض ایندوتوکسین به نسبت وقتی که در معرض دارونما قرار گرفته بودند دارای بوی بدن خجالتآوری شدند. به علاوه، این اثر از نظر آماری توسط سطح فعالیت ایمنی نمونهها میانجیگری شد."
بنابراین مردم مریض بوی بدتری دارند - و هر قدر افراد بیشتر مریض باشند بوی آنها بدتر قلمداد میشود.
نکتۀ جالب توجه این است که تفاوتهای بو را میتوان در طول فقط چهار ساعت از زمان تحریک سیستم ایمنی تشخیص داد. در عین حال قابل توجه است که در این مطالعه مردم مریض بیشتر عرق نمیکنند و اینکه بو فقط قویتر نیست بلکه در عین حال متفاوت است.
چگونه پاسخ ایمنی میتواند بوی بدن را تغییر دهد؟
پیش از پاسخ دادن به این پرسش، این موضوع ارزش دارد که بپرسیم، "بوی بدن چیست؟" در انسانها بوی بدن مقدمتاً ناشی از باکتریها و ترشح غدد پوست است - مشخصاً غدههای تعریق آپوکرین که در ناحیۀ زیر بغل و نواحی دیگر وجود دارند.
در واقع بوی بدن کوکتلی پیچیده و متنوع از ترکیبات مختلف شامل مواد شیمیایی دارای نامهای عجیب و غریب مثل E – 3 – متیل – 2 – هگزنوئیک اسید، 3 – متیل – 3 – سولفانیلهگزین – 1 – o1 و سولفانیلالکانولز است.
عفونت به راههای متنوعی میتواند بر رایحۀ بدن فرد تأثیر بگذارد. در درجۀ اول بدن ما گرفتار میکربهایی میشود که برخی از آنها در روش بو کردن ما نقش دارند. بنابراین هر عامل بیماریزا که میزان یا نوع این میکربها را دگرگون کند میتواند در عین حال بوی بدن ما را دستخوش تغییر و تعدیل نماید.
در مرتبۀ بعدی، ژنهای مرتبط به سازگاری بافت بغرنجی که پاسخ ایمنی بدن را کنترل میکنند نیز بر بو و ترجیحات جفت در موشها مؤثر است.
در مرحلۀ سوم، پاسخ فعال شده سیستم ایمنی دفع دیگر فرآوردههای ضمنی را از غد درونریز، یا سیستم هورمونی ما دگرگون میکند. برای مثال، سطح کورتیکوسترون در خون در طول پاسخ ایمنی بالا میرود و آندروژنها کاهش پیدا میکنند.
سگهای کاشف سرطان
بینی انسان به هیچ وجه خلوص بویایی سگها را ندارد. در طول سالیان اخیر دانشمندان در حال تحقیق بر روی این موضوع بودهاند که آیا سگها میتوانند از قدرت مؤثر بویایی خود برای تشخیص سرطان استفاده کنند.
یافتهها در این مورد جامع و مانع نیستند، اما برخی مطالعات به دامنۀ تشخیصی مؤثری دست یافتهاند. برای مثال، در یک مطالعه چهار سگ تربیت شده توانستند سرطان ریه در نمونههای تنفس 125 نفر انسان را با دامنۀ دقت 68 تا 84 درصد تشخیص دهند.
یک مطالعۀ دیگر عنوان میکند که یک سگ مادۀ 8 ساله از نژاد لابرادور سیاه شکاری توانست به درستی در بیش از 90 درصد موارد سرطان کولورکتال را از طریق نمونههای تنفس و مدفوع تشخیص دهد. این سگ ماده همچنین قادر به تشخیص سرطان در مراحل اولیه بود.
اگرچه تربیت سگها برای تشخیصهای دقیقتر ممکن است در تشخیص اولیۀ سرطان مفید باشد، این راه حل کاملی نیست. این کار شامل پرورش دشوار و گران قیم حیوان و نیز در عین حال برخورداری از دستیاران باتجربه است.
همچنین میزان دقت سگها و نیز یک سگ واحد در روزهای مختلف متفاوت است. برخی مطالعات نیز نتایج کمتر تأثیرگذار و بعضاً تصادفی به دست دادهاند.
به دلیل این مشکلات تأکید در حال حاضر معطوف به جایگزینی شامۀ شکارچی با یک سنسور بویایی مصنوعی یا "بینی الکترونیکی" است که اجزاء ارگانیک فرّار را کشف میکند.
بینیهای الکترونیکی
بینیهای الکترونیکی در سالهای اخیر به عرصه آمدهاند و اکنون قادر به کشف و شناسایی طیفی از بوها و رایحههای خاص هستند. این بینیهای مصنوعی هماکنون در برخی فرآیندهای صنعتی مورد استفاده قرار میگیرند.
اغلب بینیهای الکترونیکی آرایه سنسوری دارند که نسبت به اجزاء فرار که با آنها تماس پیدا میکنند واکنش نشان میدهند. سنسورها در صورت فعل و انفعال از نظر فیزیکی دچار تغییر میشوند. این تغییرات به صورت دیجیتالی ثبت شده و از طریق مدلهای آماری مورد استفاده قرار میگیرد.
این امید وجود دارد که روزی بینیهای الکترونیکی بتوانند باکتریها و MRSA متمایز را در سیستمهای تهویۀ بیمارستانی کشف کنند. دانشمندان همچنین سعی کردهاند تا آنها را برای کشف سرطان ریه از طریق بازدم و شناسایی تومورهای مغزی مورد استفاده قرار دهند.
دیگران کوشیدهاند تا بینیهای الکترونیکی را برای کشف بیماری کلیوی، بیماری روده، و دیابت از طریق ادرار مورد استفاده قرار دهند. نتایج متفاوت بوده است، اما یک راه غیر قابل تحمل کشف اختلالات پزشکی در مراحل اولیۀ خود، میتواند فواید زیادی در پی داشته باشد.
اثرات کاهش حس بویایی
بدبختانه در مورد انوسمی و هیپوسمی - که از دست رفتن بخشی از حس بویایی است – تحقیقات نسبتاً اندکی انجام شده است. آنها موارد حاد تلقی نشدهاند و بنابراین علاقه و بودجه کمتری را جذب کردهاند.
به هر جهت، فقط در سطح ایالات متحد آمریکا اختلال عملکرد بویایی مبتلابه حدود 2.7 میلیون نفر از کل جمعیت است.
کاهش حس بویایی به طرق مختلف امکان بروز دارد که این شامل تروما، عفونتهای ویروسی، انسداد بینی، استفاده از برخی داروها، و اختلالات مغز و اعصاب است. و این اختلال بسیار بیشتر از مزاحمتی بیضرر است.
یک مقاله با عنوان "مخاطرات حوادث مرتبط به اختلال عملکرد بویایی" بر آن شد تا خطرناک مرتبط به کاهش حس بویایی را مستند کند.
محققان پی بردند که بیش از یکسوم 124 نفر افراد دچار کاهش قدرت بویایی حوادث مخاطرهآمیز مرتبط به این اختلال را تجربه کردهاند که شامل موارد زیر بوده است:
• حوادث مرتبط به پخت و پز - 45 درصد پاسخ دهندگان
• خوردن مواد غذایی فاسد - 25 درصد
• ناتوانی در تشخیص نشت گاز - 23 درصد
• ناتوانی در درک بوی آتشسوزی - 7 درصد
ورای خطرات فیزیکی مشکلات هنوز میتوانند بیشتر شوند زیرا بویایی در موضوع طعم و مزه اهمیت دارد. در برخی از افراد انوسمی میتواند به انورکسی منجر شود زیرا هیچ لذتی در غذای خورده شده وجود ندارد.
در آن سوی دیگر مقیاس، برای برخی از مردم دچار هیپوسمی امکان چاق شدن هست زیرا غذاهای نمکدار و شدیداً سرخ شده تنها چیزهایی هستند که به نظر خواستنی میرسند. همچنین از آنجا که طعم و مزه فعالیت بزاق و لوزالمعده را تحریک میکند، کاهش قدرت بویایی میتواند باعث ایجاد اختلال در دستگاه گوارش شود.
حس بویایی و تشخیص زوال عقل
به علت افزایش جمعیت سالخوردگان زوال عقل یک مشکل همواره در حال افزایش است. و بدبختانه زوال عقل به سختی مداوا میشود و معالجۀ آن فعلاً غیر ممکن است. در این بیماری تکیه و تأکید بر درمان علایم، کند کردن روند پیشرفت بیماری و هر جا که ممکن باشد شناسایی زودهنگام آن است.
تشخیص زودهنگام زوال عقل ممکن است مشکل باشد زیرا هیچ زیستنشانگری برای آن وجود ندارد و علایم اولیۀ بیماری اغلب با پیری متعارف اشتباه گرفته میشود. اینجاست که پای بویایی به میان میآید.
اختلال حس بویایی یکی از نخستین ویژگیهای بالینی هم بیماری پارکینسون و هم بیماری آلزایمر است. کاهشی کلی در حس بویایی ایجاد میشود و مشخصاً در توانایی افراد برای شناسایی و به جا آوردن بوها اختلال ایجاد میگردد.
تعدادی از مطالعات در این مورد تحقیق کردهاند که آیا این عامل میتواند در تشخیص بیماری مفید باشد یا خیر. در یک مطالعۀ متا آنالیز 81 تحقیق، نویسندگان به این جمعبندی رسیدهاند:
"شناسایی بویایی و بجا آوردن آن به عنوان جالب توجهترین کاندیدا برای اضافه شدن به مخزن تشخیص تحت بالینی موارد بیماری آلزایمر ظاهر شده است."
مطالعۀ دیگر پی برده است که کمبود بویایی در مردم دچار بیماری اجرام لوی قابل ملاحظهتر از بیماران دچار آلزایمر است. تمایز بین این دو مهم است زیرا داروهای مورد استفاده برای برخی بیماریهای زوال عقل مناسب مردم مبتلا به بیماری اجرام لوی نیست.
در خاتمه، اگرچه جهشهای قابل توجه در تحقیقات مربوط به بویایی اندک و فاصلهدار است، یقیناً سهم بالقوه بزرگی برای آیندۀ فناوری تشخیصی پزشکی مربوط به آن خواهد بود. همچنان که الکساندر گراهام بل مینویسد، "اگر شما بلندپروازی پیدا کردن یک علم جدید را داشته باشید، آن را بو میکشید."
Source:
Disease and odor: An intriguing relationship
By Tim Newman
Published Thursday 5 October 2017